به رنگ آسمان

نسخۀ پشتیبان

به رنگ آسمان

نسخۀ پشتیبان

پنجشنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۳، ۱۲:۳۰ ق.ظ

ایران من

من خودم از همه هنجارگریزترم. چه هنجار روشنفکری، چه هنجار مذهبی. در حیطۀ «عمل» که از کودکی چنین بودم و همواره مخالف جمع و جماعت. در حیطۀ نظر هم سال‎ها پیش در ابتدای جوانی از درویشی آموختم «آنگاه که همه به نماز ایستادند، تو بنشین. وآنگاه که ندای اذان شنیدی و ندیدی کسی برخیزد، تو برخیز و قامت ببند»

چه اینکه حقیقت ورای هنجارهای اجتماع است و صداقت فرای غوغای جماعت.

همچنین در انجام مستحبات و مشهورات دینی از همه کاهل‎تر، و در تکرارِ سخنان رسمی و طبق معمولِ دین و حکومت، از همه نامتمایل‎ترم.

لکن در مواجهه با چیزهایی که با عقل و شعور و شرافت و حمّیّتِ خودم سر و کار دارد سیب‎زمینی‎وار برخورد نمی‎کنم. این دیگر ربطی به پیروی از جماعت ندارد.

از سال‎ها پیش که یک‎بار آقای خامنه‎ای در تلویزیون برایم توضیح داد که خرید تولیدِ خارجی _ولو جنس بهتر_ در حق سرزمینم و کارمندان و کارگرانش و نسل و دودمانِ خودم، خیانت است؛ در حدّ و اندازۀ خودم رعایت کردم. نه به خاطر مسائل دینی و اسلامی و مظلومیت شیعه و حجّیتِ سخنِ علی خامنه‎ای و ... نه! صرفاً به‎خاطر ارزشی که برای عزّت و رفاهِ کشورم و خودم قائل بودم. اینجا جزو آن جاهایی است که من عمیقاً و دقیقاً ایرانی‎ام. چه در پرهیز از محصولاتِ آشکارا خارجی (که در خارج هم تولید می‎شوند، از شامپوها و شکلات‎ها گرفته تا اجناس کلان‎تر) چه در محصولات مشکوک (که کارخانه‎اش اینجاست ولی باید حق و حسابی بابت استفاده از این اسم باکلاس به اجنبی بپردازند). سال‎ها پیش، همه می‎دانستند که حاجسن است و صفای نوشابۀ سیاه. لکن همین من با کمی دقت و تغییر سلیقه و البته تحمل طعنه (از رفقا گرفته تا تمام کیوسک‎ها و فروشنده‎ها) و بی تحمیلِ سلیقه و اندیشه‎ام به دیگران، ضرر قابل توجهی را به کارخانۀ کوکاکولا و پپسی وارد کردم و باعث شدم کارخانجاتی چون زم‎زم ورشکست نشوند. (چون مصرفم بالا و استثنایی بود همین تغییر رویه یک‎نفره اینهمه تأثیر داشت) بگذریم.

سخنی که در صحبت‎های امروز به‎صورت ضمنی رویش تأکید شد بدیهیِ بودنِ حکمِ شرعیِ حمایت از محصولات داخلی بود:

خامنه ای

«بارها در سخنرانی‌های اوّل سال و غیر آن تکرار کردم، الآن هم به شما عرض می‎کنم: مردم محصولات داخلی را مصرف کنند؛ نروند دنبال این نشانه‌ها. حالا مُد شده است بگویند «بِرَند» است، بِرَند فلان؛ بِرَند چیست؟! بروید سراغ مصرف تولیدات داخلی. آن چیزهایی که مشابه داخلی دارد، متعصّبانه و با تعصّبِ تمام، ملّت ایران  خارجیِ آن را مصرف نکنند. این را من فقط برای یک عدّۀ خاص نمی‎گویم؛ خب بله، وقتی ما می‎گوییم، یک عدّه از متدیّنین فوراً گوش می‎کنند حرف را، پیغام هم می‎دهند فلان چیز را که خارجی است بخریم؟ فلان چیز را نخریم؟ من فقط برای متدیّنین و افرادی که برای حرف ما حجّیّت شرعی قائلند، این را نمی‎گویم؛ من این حرف را برای هرکسی می‎گویم که به ایران علاقه‌مند است، به آیندۀ کشور علاقه‌مند است، به فکر بچّه‌های خودش است که بنا است فردا در این کشور زندگی کنند. شمامصنوعات خارجی را که مصرف می‎کنید، در واقع کمک می‎کنید به اینکه حجم آن بنگاه خارجی، آن کارگر خارجی، آن سرمایه‌دار خارجی، مدام بیشتر بشود و تولید داخلی شکست بخورد.» در دیدار مردم آذربایجان ۱۳۹۳/۱۱/۲۹

حالا من برخلاف بیانات حضرت ایشان می‎خواهم بگویم مخاطب اولی و اصلی این سخن و نیز مخاطبِ فرهیخته‎اش مخاطبِ ایرانی است. مخاطبِ دوم و کم‎تر فرهیخته، مخاطبِ مسلمان است. یعنی منِ ایرانی بیش و پیش از منِ مسلمان باید شعورش به این حرف برسد. حالا کاری نداریم که امروز بیشتر واضح شد برای منِ مسلمان مسئله فقط ارشادی و توصیه‎ای نبوده، بلکه حجّیّتِ شرعیِ عندالله داشته است. چه از زبانِ  آیت‎الله خامنه‎ایِ مرجع تقلید. چه آیت‎الله خامنه‎ایِ ولی فقیه. چه آیت‎الله خامنه‎ایِ حاکمِ شرع. چه آیت‎الله خامنه‎ایِ روحانیِ مسلمان که سخنش خلاف منطق دینی من نیست.

حال بپرسیم آیا همین متدیّنین (همین «آن‎ها که هیچ!») هم همه به این مهم اهتمام دارند؟! چه آن فرهیخته‎ای که دغدغۀ معرفت دینی و پرسش از امر قدسی دارد، چه آن جوانی که «مداحیِ روز» را دنبال می‎کند، چه آن حزب‎اللهی‎ای که والپیپرش روی قاسم سلیمانی و عماد مغنیه است و منبر پناهیان و ماندگاری را از دست نمی‎دهد. و بپرسیم اگر فقط آن‎ها رعایت می‎کردند آیا وضع ما چنین بود؟

و اِلّا ما که از صنف متدیّنینِ راستین و حزب‎اللّهی‎های دو آتشه نیستیم و بنا به ایرانی بودنمان سال‎هاست این سخنِ سیدِ علیِ خامنه‎ای را بسیار منطقی و واضح یافته‎ایم و تلاش کرده‎ایم بدان پایبند باشیم:

«شما می‏‎روید یک جنسی را از بازار تهیه کنید، یک لباس؛ یا فرض بفرمایید یک وسیلۀ خانه، یک ظرف؛ نوع داخلی‏‎اش هست، نوع خارجی‏‎اش هم هست؛ یک مقداری به خاطر تبلیغات خارجی، یک مقدار به خاطر پُز دادن به اینکه این جنس خارجی است، یک مقدار به خاطر رسوبات فرهنگی قبلی که جنس داخلی فایده‏‎ای ندارد و یک مقدار هم شاید به خاطر مرغوب‎تر بودن جنس خارجی؛ این مرغوبتر بودن هم ممکن است یکی از عوامل باشد، لیکن به هر حال تعیین‏‎کننده نیست، شما آن را انتخاب می‏‎کنید. یعنی چه کار می‏کنید؟ ---> یک کارگر ایرانی را بیکار می‏‎کنید و یک کارگر غیر ایرانی را به کار وادار می‏‎کنید.» در دیدار دانشگاهیان سمنان ۱۳۸۵/۰۸/۱۸

چندسال پیش به یکی از رفقا  _اگر یادش نرفته باشد_ گفتم تو که داری ریه‎ات را دود می‎کنی، لااقل بگذار به جای اینکه با خس‎خسِ سینۀ تو عرقِ فلان دلّالِ کافر اجنبی فراهم شود، نان لواش کارگر باصفا و خستۀ ایرانی جور شود.

«ایرانِ من بلات مهل بر سر آورند
مگذار در تو اجنبیان سربرآورند!»


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی