چند ازین خانهتکانی و به سالی یکبار ؟
این نَفَس، آرزوی عمرْتکانی دارم
(شفیعی کدکنی)
۴ . جارو جموری
یک انگاره غلط در باب این یادداشت وجود دارد:
نظریه---> هنر چیست؟ زیبایی چیست؟ پاسخ به این پرسشها دشوار است. متفکرانِ دانشِ زیباییشناسی و فلاسفه هنر در طول قرنها و دورههای فکری به این پرسش اندیشیدهاند. اما ما کاری به این مسئله نداریم. فقط میخواهیم اشارهکنیم به بعضی از ویژگیهای کار هنری. پیراستن و آراستن (یا ویرایش و آرایش) دو جزء مهم در فعالیت هنریاند. زندگی مثل یک الهام شعری است، مهم این است که میهمانِ خانهی دلِ کدام شاعر باشد؟ به طور کلی میتوان گفت سه گونه شاعر داریم:
بازگشت به متنِ جارو جموری---> وقتی لکهای هفت هشت ماهه را از دیوارِ اتاقمان یا شیشه پنجرهمان پاک میکنیم، دلمان باز میشود، چشممان روشن میشود. نه فقط جسمِ اتاق، که روح خودمان هم پاک میشود. وقتی بشقابها را با چینشی نو در کابینت میگذاریم، تنها در استفاده از آنها تنوع ایجاد نکردهایم، بلکه چراغ خلاقیت خویش را نیز روشن کردهایم. این ویرایش و آرایشها مخصوصاً اگر مربوط به محیطِ پیرامونیِ خودمان باشد شادی و آرامشِ خاصی را در پی دارد. شادی و آرامشی از جنس شادی و آرامش یک هنرمند واقعی و موفق.
عید آمد و ما خانهی خود را نتکاندیم
گردی نستردیم و غباری نستاندیم ...
(اخوان ثالث)
«جارو جموری» یا «جموری جارو» نام ستون نوشته ای از آقای مقدم دوست نیز بوده است (هست؟)
(شفیعی کدکنی)
۴ . جارو جموری
یک انگاره غلط در باب این یادداشت وجود دارد:
---> نگارنده میخواهد همان وظایف و تکالیف اجباری و _گاه_ تحمیلیِ هر خانه را بر تن، لباسِ شوق و اختیار و تفریح پوشاند و با این کار خدمتی به «مادرانِ سرزمینِ من» کرده باشد.یک انگاره غلط در باب جموری جارو از جانب آقایان وجود دارد:
---> ما خیلی زرنگیم که کار دشوارتر را انداختیم گردن خانمها.
نظریه---> هنر چیست؟ زیبایی چیست؟ پاسخ به این پرسشها دشوار است. متفکرانِ دانشِ زیباییشناسی و فلاسفه هنر در طول قرنها و دورههای فکری به این پرسش اندیشیدهاند. اما ما کاری به این مسئله نداریم. فقط میخواهیم اشارهکنیم به بعضی از ویژگیهای کار هنری. پیراستن و آراستن (یا ویرایش و آرایش) دو جزء مهم در فعالیت هنریاند. زندگی مثل یک الهام شعری است، مهم این است که میهمانِ خانهی دلِ کدام شاعر باشد؟ به طور کلی میتوان گفت سه گونه شاعر داریم:
یکم--> مغرور. او فکر میکند الهامش، وحی است. فکر میکند انسانِ برگزیده است. در کار او ویرایشی نیست.جاروجموری (نه فقط به معنای نظافت، بلکه چینش و نظم هم) این دو عنصر فعالیت هنری یعنی آرایش و ویرایش را داراست. حالا بگذارید به گونهای دیگر به این مسئله نگاه کنیم. این بار هم با مدخلی فلسفی و کلی: فیلسوف بزرگ، نخستین معلم مدرسی فلسفه و واضع دانشِ منطق یعنی جناب ارسطو از نخستین کسانی است که به فلسفه هنر اندیشیده است. در اندیشههای ایشان مفهومی وجود دارد به نامِ «کاتارسیس». به زبانِ خودمانیاش همان پالایش و تزکیه است. پالایش روحانی البته. ارسطو میگوید در بعضی از آثار هنری برای مخاطب یک پالایش روحی اتفاق میافتد. به این صورت که مثلاً در سریالِ پایتخت۳ شخصیتِ «ارسطو» (که از قضا بر حسب اتفاق همنام آن فیلسوف است) مرتکبِ خطایی میشود، سپس بلایی به سر او میآید، یعنی به بادافره آن گناه گرفتار میآید. من و شمای مخاطب در طولِ این اتفاقات با او هم-ذات-پنداری میکنیم، چون عموماً چنین آثار داستانی را هم از روی زندگی «معمولی» همین ما آدمهای معمولی میسازند. پس هم هنگام خطا هم در وقت بلا، ما هم خودمان را جای ارسطو میگذاریم ( و به همین خاطر عواطف و احساسات و اعصاب و روانمان هم درگیر میشود) آن حکیم یونانی میگوید اینجا برای ما پالایشی رخ میدهد که سرانجامش آرامش و اخلاق است. البته به شرطی که اثر هنری واقعا اثر هنری باشد. گویی در نگاه این فیلسوف بزرگ، هنر (هنر ناب) یعنی حمامِ روح (اتفاقا «حمام روح» نام شعری از جبران خلیل جبران است. این نام را سید حسن حسینی برای گزیده آثار او به ترجمه خودش نیز برگزیده است). حال این فقط برای مخاطبِ اثر هنری است، برای پدیدآورندهی اثر هنری نیز چنین است؟ اینجا ما دو پاسخ میدهیم، یکم: اولینِ مخاطب هر اثر هنری، هنرمند همان اثر است. دوم: ویرایش و آرایشی که در پدید آوردنِ اثر هنری وجود دارد به طور بسیار عینی تری همان پالایش را به وجود میآورد. چرا شاعران عموماً نامرتب، نامنظم، آشفته و پریشاناند؟ چون حواسشان به نظم و نظافتِ عالمِ دیگری است. برای مثال شاعر وقتی دارد واژه را مرتب میکند حس میکند دارد خودش را مرتب میکند. شاعر با واژهاش هم ذات پنداری میکند. به همین خاطر پس از ویرایش یک شعر خوب همان حس خوبی به او دست میدهد که پس از آمدن از یک سلمانی به موقع و مناسب. همان رهایی و شادابی. (البته ما داریم درباره شعر خوب سخن میگوییم. شعر ضعیف و متوسط را هر بی خلاقیتی با اندکی مطالعه و تمرین به دست میآورد {مثل شعرهای بنده} شعر خوب هم الهام میخواهد، هم فروتنی، هم خلاقیت، هم فردیت هم گریز از تقلید و تاثیر و مشاورههای بیحساب کتاب هم صداقت هم ... .)
دوم--> ناشاعر. «شاعرِ ناشاعر؟!» بله! شاعرِ ناشاعر. اینها از بزرگترین اشتباهات خلقتاند. بیذوقِ محض. در کار ایشان آرایشی نیست.
سوم--> فروتن. او هم ذوق دارد هم ادب. دو گزینهی قبل بیادباند. اولی به خاطرِ غرور، دومی به خاطرِ نشستن در جایی که جای او نیست. ولی شاعرِ فروتن، هم اهل ذوق است هم اهل ادب. اثر او هم پیراسته است هم آراسته. حافظ، نظامی، پروین اعتصامی، اخوان ثالث، امین پور و ... از این جملهاند. اینها ماندگارند. ولی اولی و دومی دیری نمیپایند.
بازگشت به متنِ جارو جموری---> وقتی لکهای هفت هشت ماهه را از دیوارِ اتاقمان یا شیشه پنجرهمان پاک میکنیم، دلمان باز میشود، چشممان روشن میشود. نه فقط جسمِ اتاق، که روح خودمان هم پاک میشود. وقتی بشقابها را با چینشی نو در کابینت میگذاریم، تنها در استفاده از آنها تنوع ایجاد نکردهایم، بلکه چراغ خلاقیت خویش را نیز روشن کردهایم. این ویرایش و آرایشها مخصوصاً اگر مربوط به محیطِ پیرامونیِ خودمان باشد شادی و آرامشِ خاصی را در پی دارد. شادی و آرامشی از جنس شادی و آرامش یک هنرمند واقعی و موفق.
عید آمد و ما خانهی خود را نتکاندیم
گردی نستردیم و غباری نستاندیم ...
(اخوان ثالث)
«جارو جموری» یا «جموری جارو» نام ستون نوشته ای از آقای مقدم دوست نیز بوده است (هست؟)
- ۰ نظر
- ۰۷ فروردين ۹۳ ، ۰۷:۳۸