۹۳/۱۰/۱۲
یا: «سلام بر حسین فخری»
پژوهشی در بابِ «ماندگاریِ نوحهخوانیِ حسین فخری» و «نوحههای ماندگار حسین فخری»
پیش در آمد
سال ۱۴۹۳، یعنی صد سال پس از این، آن هنرور و پژوهشگر بزرگ موسیقی با دانش فراگیر و جدیّت خدشهناپذیرش به این نتیجه میرسد که در موسیقیِ آیینی نیز مانند دیگر بخشهای موسیقی ایران، آثار هنری بشکوه و هنرمندان موثر و شگرفی هستند که برای پیدا کردنشان و گوش دادن آثارشان ارزش پژوهش و وقت گذاشتن بسیار وجود دارد. او در پژوهش موسیقی غیرآیینی یاد گرفته بود که باید نامها و قطعات و پوشههای بسیاری را با بررسی فقط یک نمونهشان دور بریزد و حذف کند تا وقتش تلف نشود. بس که مبتذلاند یا سست و ضعیف، یا تکراری و مقلّد. در پژوهش موسیقی آیینی و نواها و آواهای مذهبی ایرانی نیز چنین است. آن هنرمندِ دانشمند، خروار خروار آثاری را که اتفاقا مدّ نظر رسانهها و مورد نظر جامعه و تبلیغاتش در دوران قدیم بودند را باید دور بریزد تا بتواند گوهرهای درخشان همان دوران را باز یابد. این حجم وسیع آثار ضعیف و مقلد و مبتذل، همه زنگاری هستند بر آیینۀ هنر اصیل.
سال ۱۴۹۳، خداهمهمان را بیامرزد.
پیش در آمد ۲
شاید بهتر بود ابتدا از مرحوم «جهانبخش کردیزاده» (معروف به «بخشو») یا حتی مرحوم «ناخدا عباس دریانورد» یا آیینِ عزاداریِ هنرمندانۀ بوشهر یا کلا سنتِ عزاداری جنوب ایران آغاز میکردیم. با اینحال طبق روال سنوات گذشته، غنیمت شمردنِ حال (یعنی «هنرمندِ زنده») را مقدم شمردیم و انشاالله در فرصت دیگری به مرحوم بخشو میپردازیم.
درآمد
حسین فخری، مداح هنرمندِ خرّمشهری است که همه هم صدایش را شنیدهاید هم ملودیهایش را، حتی اگر نامش را نشنیده باشید.
پیشینۀ پژوهش
هیچ سایت رسمی یا معتبر یا حتی آرشیو کاملی از موضوعِ این یادداشت (حسین فخری و نوحههایش) در اینترنت وجود ندارد. درمورد «کتاب» و «لوح فشرده» نیز اوضاع چنین است. نگارنده در طی این سالها برای شنیدن آثار ایشان به چند وبلاگ مراجعه میکرده که از آن میان یکی دو وبلاگ نیز تاکنون حذف شدهاند و دیگر وبلاگها هم آرشیوشان نه کامل است نه با کیفیت. بهنظر میرسد بهترین وبلاگی که در این زمینه هنوز دارد فعالیت میکند وبلاگِ «دانلود نوحه های حاج حسین فخری فخر خرمشهر» است. از خوبیهای این وبلاگ این است که در آن تقاضا شده هرکس نوحهای از آقای فخری دارد در اختیار وبلاگ قرار دهد، تقاضایی که بسیار هم اجابت شده است. بیشتر نوحههایی هم که در این یادداشت میشنوید را از آنجا انتخاب کردهام. پس از این وبلاگ، صفحاتی از سایتهایی مثل «تبیان» نیز قابل توجه هستند.
هدف پژوهش
اینکه بنشینیم دور هم گریه کنیم.
رشد و درخشش هنرِ مذهبی، بهخصوص نوحهخوانی و عزاداری در ایران
در سیچهل سال اخیر، هنر حماسهخوانی و نوحهخوانی و آیین دیرینِ عزاداری برای اهل بیت (علیهم السلام) رشد و گسترش و درخشش بسیاری پیدا کردهاست. از لحاظ کمی، این درخشش از حدود سیچهل سال پیش آغاز شده و تا هنوز با قدرت در حال تداوم است، اما از لحاظ کیفی پس از آن درخشش اولیه و انقلاب بزرگ هنری، در دهۀ اخیر افت قابل ملاحظهای را میبینیم و دیگر کمتر شاهد درخششهایی از جنس اتفاقات بیستسی سال پیش هستیم. حداقل در آغازگران راه. این اتفاق عینا درمورد موسیقی سنتی ایرانی هم افتاده است که در مقامی دیگر قابل بررسی است.
آنچه مشخص است این است که سوای تاثیر رشد و پیشرفت تکنولوژی و ابزارهای رسانهای؛ این حرکتِ درخشانی هنری و مذهبی به برکت انقلاب اسلامی آغاز شد. پس از پیروزی انقلاب دو اتفاق در ایران (ابتدائا، و سپس در بسیاری از کشورهای منطقه) افتاد که این حرکت را ایجاد کرد. گفتنیست که اگر انقلاب نبود، آن «رشد و پیشرفت تکنولوژی و ابزارهای رسانهای» هم کاملا در اختیار فرهنگ دیگری قرار میگرفت. و اما آن دو اتفاق:
نخستین اتفاق، ایجاد نشاط و انگیزههای قوی دینی و مذهبی پس از یک سرخوردگی طولانی در جامعه ایران بود. چه اینکه جدا از محدودیتها و ممنوعیتهای رضاخانی و دینستیزیهای آشکار حکومت پهلوی، فرهنگ ایرانی به دستِ دو گروه که از سوی بیگانگان پشتیبانی میشدند در حال ویرانی بود. یکی برنامۀ فرهنگی سلطنت پهلوی بر پایۀ ابتذال، انفعال و غربزدگی بود که از سوی غربیها مخصوصا آمریکا و اسرائیل با مدیریت ماسونها و بهاییها هدایت و مدیریت میشد (چیزی که لازمۀ بقای پهلویها بود). دیگری فرهنگِ دینستیز، دروغگو، مدعی و غرغروی چپیها (مارکسیستها، تودهایها و...) بود که از سوی اتحاد جماهیر شوروی حمایت میشد. خانواده، هنر، فکر، فرهنگ و آیین ایرانی از یک سو در کافههای چپ نشینان دود میشد و از سویی در بزم عرق درباریان نجس. با اینحال، انقلاب اسلامی آمد و کاسه کوزۀ این دو تا لاشخور را تا جمع کرد. (البته صرفاً کاسه کوزۀ رسمیشان!)
دوم: پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تازه استعدادهای پراکنده، تکنوازها و هیئتهای پرت افتاده و گوشهنشین در سراسر کشور همدیگر را پیدا کردند. صدای هم را شنیدند و توانستند صدایشان را به مردم برسانند. این، دو فایده داشت، یکی تقویت و تداوم همان انگیزه که در بالا ذکرش رفت و دیگری توانِ استفاده از تجربههای همدیگر و موفقتر. این مخصوص هنرهای مذهبی نیست، شامل همه هنرها و حتی صنایع است. یعنی مثلا فلان صنعت قبل از انقلاب فقط در یک شهر بود، پس از انقلاب شهرهای دیگر هم توانستند به این صنعت خاص دست پیدا کنند. شرح این بحث هم در جای دیگر باید انجام بگیرد.
به همین خاطر است که به جای متحجرها، انجمنیها و همه گروهها و افرادی که خود را از طرفداران انقلاب اسلامی خیلی مذهبیتر و شیعهتر و مسلمانتر میدانستند، پیشتازان جوان عرصههای هنر مذهبی، از جمله عزاداری بر امام حسین (علیه السلام)، همین رهروانِ بیادعای امام خمینی بودند. ایناناند که هنر مذهبی امروز را نگیناند. مخصوصا اگر دقت کنید این چهرههای شاخص، عموما از رزمندگان دوران جنگ تحمیلی بودند و کار اصلیشان را در آن ایام و در آن مناطق آغاز کردند (منظورم آنهاییست که در آن دوران جوان بودند، کاری به بزرگترها و پیشکسوتها که با انقلاب همراه شدند نداریم). از حاج منصور ارضی اهل تهران گرفته تا همه مداحهای حرفهای کشور در شهرهای شما. از نریمان پناهی که در مناطق جنگی موجی شده است گرفته تا حسین فخری که در همان جبهه و با همان لباس رزمندگی شیمیایی شده است.
بخش نخست پژوهش: سلام بر حسین فخری
مداح که هیچ، هنرمند به این گمنامی و در عین حال مشهوری نیز سراغ ندارم. او از خواندن در جبهههای جنگ مشهور شد و البته گمنام.
حسین فخری از دو جهت مشهور است، یکی به واسطۀ ملودیهایی که برای نوحههایش ساخته است، دوم به واسطۀ صدایش. بسیاری از ملودیهای زیبایی که در عزاداریها شنیدهایم ساختۀ فخری است. همچنین بسیاری از نوحههای خاطرهانگیز که شنیدهایم هم توسط حسین فخری اجرا شده.
حسین فخری از دو جهت گمنام است، یکی به واسطۀ ملودیهایی که برای نوحههایش ساخته است، دوم به واسطۀ صدایش. بسیاری از نوحههایی که از مداحان معروف و غیر معروف میشنویم از سبکهای فخری هستند و ما نمیدانیم. جهان و فضای نوحهخوانی مثل فرهنگِ موسیقی متداول نیست که سازندۀ یک اثر حقوق مادی و معنوی (به معنای دنیاییاش البته) داشته باشد. هم همه نام آهنگساز را مجبور باشند درج کنند، هم برای کارش وجه مالی به او بپردازند. پس طبیعیست ما نتوانیم یک مداح زحمتکش و خلاق را از یک مداح کاملا مقلد و تنبل بازبشناسیم.
اما درموردِ صدا هم همین است، به دو علت صدای فخری را (هرچند شنیده باشیم) نمیشناسیم. یکی بیگانگی او با رسانه و خودنمایی است. فخری خیلی کم اهل مصاحبه است. فکر نمیکنم بهجز یکی دو مصاحبۀ مکتوب بتوانید چیزی ازش پیدا کنید. فکر نمیکنم تا بهحال میهمان برنامهای در تلویزیون شده باشد. یعنی نمیتوان گفت فخری اهل اظهار نظرهای سیاسی و جنجالی نیست، چه اینکه او اصلا اهل اظهارنظر نیست!
از طرفی او اصلا اهل سیدی پر کردن و سامان دادن به نوحههایش نیست[1] . زینرو خیلی هم کم پیش آمده که در مراسمهای رسمی پایتخت او را دعوت کنند، یا اینکه دعوت کنند و او هم دعوت بپذیرد. یا اینکه دعوت کنند و او هم بپذیرد و این مسئله تکرار شود!
در همین رابطه بخش عجیب و تکاندهندهای از مقالۀ «غلامعلی رجایی» را بخوانید: «حسین فخری از معدود مداحانی است که نه تنها برای مداحی خود، وجهی دریافت نمیکند، بلکه حتی اگر چنانچه پس از برنامه، مبلغی به او هدیه داده شود، علاوه بر برگرداندن آن در مناسبتهای بعدی، از حضور در آن مراسم خودداری میکند. یک بار که با میانجیگری این حقیر برای اجرای برنامه به مناسبتی به حرم امام خمینی دعوت شد و مسئول فرهنگی حرم امام به رسم معهود، مبلغی پول را در پاکتی نهاده و به عنوان تبرک به او داد، در حالی که اشک از دیدگانش جاری بود، پول را برگرداند و از آن پس دیگر کسی نوحهخوانی حسین فخری را در حرم امام ندید.»
بخش اول این سخن که مداح برای اقامۀ عزای حضرت سیدالشهدا پول نگیرد و پسش بدهد را میتوان با تفاسیرِ پیروانِ «دین عقلی» یکجوری همآهنگ کرد، اما بخش دوم خاطره، که فخری (این پیروی خمینی در سالهای دشوار جنگ) دیگر در حرم امام حاضر نشود و خود هم از این بابت گریهاش بگیرد، نشان میدهد ما با یک آدم عادی مواجه نیستیم.
حسین فخری در جوانی همراه پدرش حاج حسن فخری
دلیل دوم گمنامیِ صدای فخری: اشتباه گرفتن مداح اهل بیت جناب آقای «غلامعلی کویتیپور» با «حسین فخری». این اشتباه گرفتن چند علت دارد.
یکم: صدای فخری و کویتیپور به هم شباهت دارد. البته صدای کویتیپور تیزتر است و صدای فخری لطیفتر. و البته هرچه جلوتر میآییم و از جوانیِ این دو مداح فاصله میگیریم تمایز صدایشان بیشتر میشود.
دوم: خاستگاه فرهنگ مداحی فخری و کویتیپور بسیار به هم نزدیک است. هر دو خرمشهری هستند. هر دو تحت تاثیرِ مداحی بوشهری هستند. هر دو پرورش یافته و پیروی فرهنگ انقلاب اسلامی هستند. درخشش هر دو و آغاز کار هر دو در ایام جنگ بوده است. البت هرچه جلو میآییم باز این تمایز فرهنگی بیشتر میشود. کویتیپور بیشتر به سمت پایتخت و مرکز و استودیو و ساز و موسیقی و آلبوم میآید (چه اینکه پیش از انقلاب نیز او بهطور جدی از جوانان اهل موسیقی بوده است). و فخری در همان هیئت، در همان خرمشهر میماند.
سوم: کارهای مشترک فخری و کویتیپور. بسیاری از نوحهها را هر دو خواندهاند. البته در اکثریت موارد، اول فخری در خرمشهر خوانده، بعد کویتیپور در تهران. مثلا نوحۀ معروف «ممد نبودی ببینی...» را نخستینبار حسین فخری بر اساس ملودیِ قدیمی بخشو در خرمشهر اجرا کرده است و سپس کویتیپور همان را میخواند. یا مثلا «یاران چه غریبانه» نخست با شعر شاعری دیگر و ملودیِ سادهتری توسط حسین فخری اجرا شده است. بعدها کویتیپور با شعر بیگی و ملودی دیگری اجرایش میکند. البته از انصاف نگذریم، ملودیِ کویتیپور بسیار پختهتر و قویتر است. و خوبی کویتیپور هم همین است که به مرور ملودیِ جدیدی بر ملودیِ قبلی سوار میکرده است که بعضی اوقات از ملودی فخری بهتر میشده و بعضی اوقات در برابر ملودی فخری کم میآورده. برای مثال «توئی آن غرقه بهخونی که بزرگ شهدایی» نیز نخستینبار توسط فخری اجرا شده است. بعدها کویتیپور همین کار را با ملودی و موسیقی «مجید رضازاده» در آلبوم موفق «غریبانۀ۱» اجرا میکند که اتفاقا خیلی هم کاری زیبایی شده، ولی اصلا به پای ملودی و اجرای فخری نمیرسد. و این یکی از پیروزیهای خواندنِ بیساز وسط هیئت سینهزنی بر خواندن با استودیو و آهنگساز و موزیک و میکس و مسترینگ است! .
این سه عامل باعث میشود که همه کویتیپور را بشناسند ولی فخری را نه. بالاتر: هنرِ فخری هم به حساب کویتیپور گذاشته شود. هرچند به نظر ما فخری هم در تقدم اجرا، هم در مهارت آهنگسازی، هم در زیبایی صدا و قدرت اجرا بر این رفیق همشهریاش برتری دارد.
خود فخری در همان مصاحبۀ معروفش در پاسخ به پرسشگر که از او نقل یک خاطرۀ شیرین را میخواهد، میگوید:
«یادم هست در دانشکده افسری بودم٬ داشتم میرفتم جایی که دو سه تا از دانشجویانی که ظاهرا من را میشناختند، با من سلام و علیک کردند و با هم دست دادیم؛ اما همین که از آنها جدا شدیم، یکی از آنها به بقیه گفت: شناختینش؟ آنها هم گفتند: نه متأسفانه. گفت: چطور نشناختینش؛ کویتیپور بود دیگه!»[2]
بخش دوم پژوهش: چرا صدای حسین فخری در این گنبد دوّار خواهد ماند؟
یکم: همین عنصر خلاقیت و تولید در ملودی و موسیقی. سالهای قبل یادداشتی نوشته بودم با عنوان «محمود کریمی به مثابۀ یک آهنگساز» و آنجا این مسئله را بیشتر بازکردهام. لکن چند تفاوت وجود دارد. یک: اصلا شروع نوآوری کریمی (و همه مداحان معروف تهرانی نسل او و نسلهای بعدی) در نوحه (نه روضه) تحت تاثیر آقا نریمان پناهی است. آقا نریمانی که خود تحت تاثیر حسین فخری است (مخصوصا در «واحد»). دو: در کار محمود کریمی گاهی خط قرمزها رد میشود. یعنی چی؟ آنسوی خلاقیت و ابداع و نوآوری و اهمیت به موسیقی، ابتذال است. پاپزدگی است. بهجز نوحههای خوب و فاخرش، بسیاری از نوحههای کریمی قرار است بدیع باشند، ولی عین ترانههای پاپاند. سه: کریمی گاهی آنقدر به موسیقی اهمیت میدهد که یادش میرود اینجا هیئت است! یعنی از حزن و بداههپردازی و مجلس ذکر بودن غافل میشود، لذا کارش مصنوعی میشود.
اما این بحثها درمورد ملودیسازی فخری وجود ندارد. اولا که او آغازگر راه است (یا حداقل از آغازگران). ثانیا، ملودیهای او هرچقدر هم که بدیع باشند (ضعیف و قویشان) فاخر هم هستند. فخری هرگز ملودی جلف نمیسازد و نمیخواند. ثالثا: با همه اهمیتی که او نیز به موسیقی، زیبا بودن نظم و اجرا و سینهزنی میدهد[3] عنصر «حزن» بهقوت در جای خود حضور دارد.
دوم: عنصر صفا و صداقت. در بعضی از مجالس مداحان تهرانی، مخصوصا مجالس مقلّد (و همچنین مقلدانشان در شهرستانها) عنصر صداقت در حال کمرنگ شدن به نفع تصنّع است. برای مثال، فلان مداح بیتمهید لازم یک سطر معمولی میخواند، بعد برای اینکه به مخاطب گرم شدن مجلسش را تحمیل کند، شروع میکند به فریاد زدن و با دهان گریه کردن در میکروفون. در حالی که در گذشته مرسوم بود مردم با چشم گریه میکردند نه با دهان! . نمیخواهم با هر نوع گریۀ صداداری مخالفت کنم! (چه کا احمقانهای خواهد بود اگر چنین کنم!) دقت بفرمایید، منظورم گریههای الکی، مخصوصا در مورد مداحان جوان، مخصوصا در همان اول مجلس است. بهجز گریه اصولا مجلس گرمکنیهای زورکی و اغراقآمیز بهنظرم آن دنیا هم بازخواست دارد. از اینها که «پس چرا صدات در نمیااااد؟!!»، «ضججججه بزن برای آقا!!» (یعنی «آقا»ی مداح!) ، و کلاً هرچیزی که مخاطب را برای واکنش تحقیر میکند (که یعنی اگر الآن داد نزنی پس لابد مشکل اعتقادی داری!). وقتی کارهای فخری را ببینیم و بشنویم مجلس گرمکنی که هیچ (مگر گاهی تقاضای نظم) گریۀ دروغین و ادا اطوار و فریادهای «بیتمهید»[4] هم که هیچ، حتی گریۀ معمولی و واقعی هم خیلی کم است.
وقتی گوگل را کاویدم، دیدم یکی از طرفدارانِ حسین آقای فخری در وبلاگش از ایشان انتقاد کرده که چرا نوحهها را نمیرود مثل کویتیپور در استودیو اجرا کند، یا چرا وسط بعضی از نوحهها گریهاش گرفته و شیک بودنِ نوحه را خراب کرده!
برادر من! شما یک سر بیا تهران تا بفهمی دنیا دست کیست. ما که هرکه دیدیم اهل گریۀ دروغین بود، در حالی که در کارهای فخری دیدیم خیلی وقتها حتی سعی میکند گریهاش را کنترل کند! یعنی آنجا که گریه میکند مشخص است که دیگر واقعا قابل کنترل نبوده. این مسئله هم زیبایی اثر را خراب نمیکند، اتفاقا نشانِ صفا و صداقت اثر است. من اصلا میخواهم بگویم کاش فخری کمتر این مراقبت و زهد و کنترل را هنگام نوحهخوانی رعایت کند و راحتتر باشد. بالاخره مجلس عزاست، نه کنسرت موسیقی. تازه مردم در کنسرت «بداهه» به خودشان این آزادیها را میدهند!
سوم: عنصر ادب. فخری اشعار چرت و پرت و توهینآمیز نمیخواند. برای درآوردنِ اشکِ مردم، مثل این شاعران آیینی و مداحان تهرانی امروزی از خودش «روضۀ اسلشر» در نمیآورد. حتی شعرها عموما با زبانِ معیار است نه، محاوره. خطابها به اهل بیت مودبانه است، نه مثل بعضی از ... بگذریم.
بعضی وقتها حتی میبینیم در انتخاب شعر فخری سراغ شاعران بزرگ رفته است. مثلا امسال محرم ایشان شعر مهمِ «ای قوم در این عزا بگریید» سیف فرقانی را خوانده است، چیزی که برای شاعران و اهالی ادبیات خیلی جالب است. یا چند سال پیش شعر قیصر امینپور را در شهادت امام علی خواند «این جزر و مد چیست که تا ماه میرود» و حتی اسم شاعر را هم ذکر کرد. یا اینکه «کجایید ای شهیدان خدایی» مولوی را برخلاف دیگران بهطور کامل میخواند.[5]
البته که این ادب همانطور که در بخشِ قبل (صداقت و صفا) اشاره شد در رفتار و خصلتها نیز هست (همان پرهیز از ادااطوار و مجلس گرمکنی و...)، در ملودی هم هست (همان فاخر بودن و...) در سبک هم هست. فخری هنوز این عنصرِ موهنِ رایجِ «اوپس اوپس» تهرانیها را نگرفته است.[6]
چهارم: تمایز صدا. ما در عرصۀ مداحی هم مثل موسیقی مدگرایی شدیدی داریم. یک نفر که غالب میشود، دیگر فقط یا مشابهانش به میدان میآیند یا مقلدانش. الآن در خیلی از جاها کسی مداح است که یا صدایش شبیه حاج منصور است، یا صدایش را شبیه حاج منصور میکند! ولی آقای فخری این تمایز را بهجز در ملودیِ نوحهها و سبک عزاداری، در صدا هم دارد. حداقل این است که خودش را نباخته[7]
پنجم: زیبایی صدا : نعمت خدا دادست! کاش بیشتر این صاحبان نعمت سراغ میکروفون بروند! در روزگاری هستیم که پاپخوانان جوان و حتی بعضی از مداحان جوان اصلا این مسائل را متوجه نمیشوند.
ششم: وسعت و قدرت صدا و همچنین توانایی در اجرا: از این دو عنصر، اولی هم تا حدی همان «نعمت خداداد» است و دومی اکتسابی و لازمۀ هر نوع خواندنیست. یک خوانندۀ ایدهآل آن است که هم بتواند در پردههای مختلفی بخواند، هم بداند که کی، کجا و چگونه باید در چه پردهای بخواند. نک: توضیح «نوحۀ دشنه بر لب تشنه». بعضی کارهای فخری را که گوش میدهم میمانم چطور در میانسالی و با حنجرهای شیمیایی یک نفر بتواند اینگونه بخواند.
البته شاید هم خیلی نیازی به برشمردن این ویژگیها نباشد. همین حالا میتوانیم بعضی از نوحههای معروف او را در ذهن بیاوریم. شاید برایتان این پرسش پیش بیاید که کارهای معروفِ حسین فخری که با صدای او یا با صدای مقلدان و پیروانش شنیدهاید کدامها هستند: «عمهجان اینجا کجاست» + «هر طرف مینگرم نیزه و شمشیر است» (این دو را بعدها نریمان پناهی چهبسا زیباتر از فخری اجرا کرده است) + «ممد نبودی ببینی» + «یا حسین آنکه...» + «توئی آن غرقه به خون...» (که بعدا کویتیپور هم اینها را به همین نحو و به نحوی دیگر خوانده) + «من که نه دستی نه آبی نه علم دارم» + « «چه دشوار است پیمودن به هجران تو منزلها» + «خواهرِ من» (این نوحه بعدها توسط «هدایت هاشمی» هم در فیلم «یه حبه قند» خوانده شد!) + ...
پیشبینیِ پژوهش
در قرن بعد که انشاءالله مُدِ «حوسین حوسین گفتن» و «روضههای بینهایت باز و مکشوف خواندن» و «شعرهای دروغین و اسلشر خواندن» و «شعرهای بیادبانه و لاتی خواندن» و «سبک از موسیقی آنور آبی و اینور آبی دزدیدن» و «مجلسگرمکنیهای اغراقآمیز» به کلی از سرزمین ما از بین رفت، بهجز پژوهشگر موسیقی، دوستدار روضۀ امام حسین هم در آثار بهجا مانده از صد سال پیش مشتاقانه به دنبالِ نوحهها و مجالس استاد هنرمند و مداح دلسوخته آقا حسین فخری خرمشهری میگردد تا با آنها گریه کند و صفا کند. هرچند امروز در این هیاهوها، او را نه قدر شناسند و نه نام.
آرزوی پژوهش
امیدوارم در سال آینده، حسین فخری و حسین فخریها را هم در مجالس عزاداریِ بیت مقام معظم رهبری ببینیم.
و اما برویم سراغِ دانلود.
شنیدنِ نوحههای زیبای حسین فخری به انتخاب ما
بیشتر این نوحهها را بر اساس معیار «زیبایی» انتخاب کردهام. البته به «تنوع» هم نظر داشتهام. فکر نمیکنم بهتر از این گزیدۀ من در اینترنت کسی کار کرده باشد! (اصطلاحا: تعریف از خود نباشد!) البته اندکی از نوحهها را هم صرفا بر اساس معیارهایی چون ارزش «تاریخی» یا ارزش «پژوهشی» (یعنی به عنوان شاهدی بر بعضی مدعاهای بالا) آوردهام.
نکته یکم: بدیهی است که اکثر این نوحهها «واحد» هستند.
نکته دوم: بعضی از این نوحهها در سبک مداحی قدیمی بوشهری و حتی بازخوانی همان آثار مرحوم بخشو هستند، اما بیشترشان ساختۀ خود فخری و ذیل سبک منحصر به فرد اوست.
نکته سوم: ما سعی کردیم هم بخشی از معروفها را بیاوریم، هم آن خوبهایی که خیلی خوبند و شنیده نشدهاند. این انگیزۀ دوم باعث شد از آوردن همۀ معروفها چشم بپوشیم.
نکته چهارم: بعضی از کیفیتها ضعیف هستند بعضی هم خوب. دیگر این تقصیر آقای فخری و همهیئتیهایشان است!
نکته پنجم: الآن تازه نشستم بخشهای اول متن هر نوحه را اضافه کردم. بس که دیدم در وبلاگها شعرها را اشتباه نوشتهاند.
و اما آن نوحههایی که برای شما برگزیدم:
1 یامولای، یا اباعبدالله
بخش اصلی و نخست این قطعه یک نوحۀ عربیِ سوزناک و بسیار زیباست با جملههای موسیقایی بلند و متفاوت. بعضی از گوشوارهها عینا از زیارت ناحیۀ مقدسه[8] نقل شده است؛ گوشوارههای دیگر هم بر اساس همین زیارت سروده شدهاند. متن اصلیِ نوحه هم خطاب به امام زمان است در تسلیت برای عزای امام حسین و همنوایی با ایشان در این عزاداری.
پس متن، یک متنِ مهم است. اما موسیقی و اجرا هم بسیار زیبا و تاثیرگذار و بدیع و خاص است. این نوحه از زیباترین نوحههاییست که در زندگیم شنیدهام. به همین خاطر با اینکه عربی است، اولین نوحۀ معرفیشدهاست. از آنهاییست که دوست میدارم با دقت و توجه و تمهید لازم گوش کنم .همچنین در میان آثار حسین فخری خیلی هم معروف نیست. احتمال میدهم متنش خیلی قدیمی باشد. چهاینکه با همین شعر از باسم کربلایی (مداح عراقی) نیز نوحهای شنیدهام. و البته این کجا و آن کجا. نوحۀ باسم خیلی ملودی معمولیتری دارد. با مقایسۀ این دو اثر هنر موسیقایی فخری بیش از پیش بهچشم میآید. هرچند زبان اصلی او برخلاف باسم کربلایی عربی نیست.
بخشی از ابتدای شعر:
السلام علی الدّماء السائلات (یعنی: سلام بر آن خونهای ریخته شده)
السلام علی الشّفاه الذابلات (یعنی سلام بر آن لبهای خشکیده)
بخش پایانی این قطعه، نوحۀ فارسیِ «بر چشم خدابینت، تیر از چه نشسته» است که این هم بسیار زیباست. البته اینجا بهصورت کوتاه و حتی همراه با پرش آمده.
دانلود «یامولای، یا اباعبدالله» حسین فخری
2 بر چشم خدابینت، تیر از چه نشسته
گفتم شاید کسی پس از گوش دادن قطعۀ قبلی دلش بخواهد نوحه دوم را کامل گوش بدهد، این یک اجرای دیگر است که در پردهای بالاتر، کاملتر و سالمتر است. هرچند شک دارم کدامشان بهتر است.
بر چشم خدا بینت تیر از چه نشسته؟
برگو سخنی با من از نای شکسته
محبوب خدا عباس، معنای وفا عباس،
آخر علمت در خون افتاده چرا عباس؟
دانلود «بر چشم خدابینت، تیر از چه نشسته» حسین فخری
پ ن : گشتم و یک نسخۀ دیگر هم از این نوحه یافتم:
دانلود «بر چشم خدابینت، تیر از چه نشسته2» حسین فخری
3 توئی آن غرقه بهخونی که بزرگ شهدایی
این یکی از معروفترین، زیباترین و سوزناکترین نوحههای حسین فخری است، نیز از فاخرترین و غمگنانهترین نوحههای این روزگار. این اجرا هم بهخصوص بسیار زیباست. این قطعه را سالها پیش دانلود کردهام و یادم نیست از کجا. ابتدا اصلا متوجه نمیشدم، ولی بعدها فهمیدم در این قطعه نوحه توسط تنظیمکنندۀ نخستین، یکبار بهطور کامل تکرار میشود، اما نوحه آنقدر ملودیک و مستدیر است که نهتنها بهچشم نمیآید، بله این تکرار دلپذیر و حتی ضروری مینماید.
تویی آن غرقه به خونی که بزرگ شهدایی
تو عزیز دل زهرا، تو حسین خون خدایی
سرت از پیکر پاکت که لب تشنه بریده؟
بدنت را که به خاکِ سیه، ای کشته، کشیده؟
دانلود «توئی آن غرقه بهخون... » حسین فخری
برای مقایسه:
دانلود «توئی آن غرقه بهخون...» غلامعلی کویتیپور
4 یاحسین آنکه دل از غیر تو ببرید منم
این هم از معروفترین نوحههای فخری است که مثل نوحۀ قبلی هم فخری و هم کویتیپور، با نغمات مختلفی اجرایش کردهاند. شاید این اجرا بهترین اجرای فخری از این نوحه نباشد ولی اجرای خوبیست. بخش اوجش بسیار هنرمندانه اجرا شده است. متن شعر از زبان حضرت زینب خطاب به امام حسین است:
یاحسین آنکه دل از غیر تو ببرید، منم
آنکه لاجرعه می مهر تو نوشید، منم
آنکه از شوق به هنگام ولادت چون شمع
عوض گریه در آغوش تو خندید، منم
دانلود «یاحسین آنکه...» حسین فخری
برای مقایسه:
دانلود «یاحسین آنکه...» غلامعلی کویتیپور
5 چهدشوار است پیمودن به هجران تو منزلها
این نوحه هم از معروفترین نوحههای قدیمی و خاطرهانگیز فخری است که در زمان خودش غوغا کرد و شاهکاری از نبوغ محسوب میشد. این نوحه برای سوگ امام خمینی در سال ۶۸ با شعر حبیبالله معلمی با تضمین حافظ ساخته و اجرا شده است. البته در میانۀ شعر خطاب به امام حسین میشود و به نوعی حالِ امت پس از سوگ امام خمینی حواله و مقایسه داده شده است با حال حضرت زینب (سلاماله علیها) پس از شهادت امام حسین (علیه السلام). فخری خود دربارۀ شکلگیری این نوحه میگوید:
«زمانی که خبر رحلت امام(ره) را شنیدم که داشتم روی رساله امام کار و مطالعه میکردم. باور کنید دست خودم نبود٬ پابرهنه زدم به بیابان. خیلی حالم دگرگون بود. اصلا حواسم نبود که خار و خاشاکی به پایم برود یا نرود. دوست داشتم در این شرایط کنار رفقای همرزمم باشم. این شد که سراسیمه رفتم سپاه خرمشهر. تا به آن روز هم باور نمیکنید حتی یک بار هم با لباس سپاه مداحی نکرده بودم، ولی آن روز به بچهها گفتم میخواهم با لباس رزم سپاه مداحی کنم تا دشمن خیال نکند که چون امام در جمع ما نیست، سپاه هم فاتحهاش خوانده شده است. نخست رفتم سراغ آقای حبیبالله معلمی و گفتم درباره رحلت امام٬ شعر میخواهم که ایشان در کمال ناباوری به من گفتند که من از قبل شعری را انتخاب کرده بودم، چون میدانستم میآیی سراغ شعر. وقتی شعر را خواندم٬ عجیب به دلم نشست»
چهدشوار است پیمودن به هجران تو منزلها
به یادت آنچنان گریم که ماند ناقه بر گلها
ز خون دل کنم رنگین، به راه عشق محملها
ز دغات ای گل عطشان، شرار افتاده در دلها
من میخواستم از نقل این نوحه بالکل چشم بپوشم بس که نسخههایش دربِ داغان است. الآن همین نسخه را هم نمیفهمم. فکرمیکنم مثل نوحۀ تویی آن غرقه به خون نوحه را یکی دوبار اینجا تکرار کردهاند، ولی این یکی خیلی پیچیده است.
دانلود «الا یا ایها الساقی» حسین فخری
6 دشنه، بر لب تشنه
بخش اول و اصلی این قطعه یکی از بهترین و فاخرترین نوحههای سالهای اخیراست. اجرا مربوط به شب عاشورای سال ۸۹ ساعت ۴ نیمهشب است! از طرفی سبک و موسیقی فوقالعاده و شاهکار است و شعر هم بسیار جالب؛ و از طرفی در این نوحه قدرت صدای فوقالعادۀ حسین فخری و هنرمندیِ او دراستفاده از این قدرت به خوبی مشخص است. سطرهایی مثل «در خواب | کودک بی تاب» و «خاموش | طفلِ در آغوش» بسیار لطیف و آرام ادا شدهاند. این دو سطر با سکوت تمام میشوند. در سطرهای بعد پلهپله پرد و حجم صدا بالا میرود. سطر «بیدار | سینۀ تبدار» و «فریاد | اینهمه بیداد» به تناسب بالا و در اوج خوانده میشوند، پس از این دو سطر، در سطر بعدی صدا از اوج هم اوج میگیرد و ما شاهد یک قدرت صدای استثایی هستیم. علیایحال این نوحه واقعا یک اثر هنری شگفتانگیز است. اگر حسین فخری مداح امام حسین نبود و مثلا در فرانسه زندگی میکرد، فقط بهخاطر همین یک نوحه خودتان میدیدید چه اتفاقاتی برایش میافتاد. خاک بر سرِ اکثریتِ قابل توجه وزیران و مدیران فرهنگی این سرزمین، از ابتدا تا کنون. مِن الآن الی قیام یوم الدین.
دشنه، بر لب تشنه
خنجر، بر تار حنجر
در خواب، کودک بی تاب
خاموش، طفلِ در آغوش
بخش پایانی این قطعه، هم نوحۀ «جز دلم کس نکند دلبری با دلبر من» است که آن هم زیباست. (ولی شعرش چندتا غلط وزنی دارد)
دانلود «دشنه، بر لب تشنه» حسین فخری
7 من که نه دستی نه آبی نه علم دارم
این نوحه هم از معروفترین و زیباترین نوحههای حسین فخری است و ساختار جالبی دارد. من اینجا دو اجرای متفاوت را نقل میکنم که تفاوتشان در ساختار موسیقای نیز هست. این از خوبیهای فخری است که نوحههایش را به مرور زمان بهرو و پیشرفتهتر میکند. از این دو نسخه، خودم نسخۀ اول را بیشتر دوست میدارم.
من که نه دستی، نه آبی، نه علم دارم
دیگر چگونه توان رو به حرم آرم
امان ز بی دستی
امان ز بی آبی
دانلود «من که نه دستی ... ۱» حسین فخری
دانلود «من که نه دستی ... ۲» حسین فخری
8 بنشین تا به تو گویم زینب
این نوحه هم با ترجیعِ خاص «خواهر من» باز از همان محبوبترینها و کارهای ماندگار حسین فخری در دهه هفتاد است. در آن دهه که از جمله دوران درخشش نوحههای مذهبی بود، کمتر نوحهای توانسته بود به این مقبولیت برسد.
آنهایی که فیلم «یه حبه قند» آقای میرکریمی را دیدهاند حتما صحنۀ نوحهخوانیِ آقای «هدایت هاشمی» برای گریاندن مادر را بهیاد دارند. هدایت هاشمی در این صحنه از فیلم همین نوحۀ معروف فخری را میخواند، حتی صدایش را هم شبیه حسین فخری میکند.
بنشین تا به تو گویم زینب
غم دل با تو بگویم زینب
بعد من قافلهسالار تویی، خواهر من
دختر حیدر کرار تویی، خواهر من
از این نوحۀ آقا فخری هم نسخۀ کامل و خوبی پیدا نکردم. دو نسخه میگذارم، یکی با کیفیت خوب ولی ناقص و دیگری با کیفیت بد ولی کاملتر.
دانلود «خواهر من» حسین فخری
دانلود «خواهر من» حسین فخری
برای مقایسه:
دانلود «خواهر من» هدایت هاشمی در یه حبه قند
صحنه نوحهخوانی هدایت هاشمی در سینماییِ «یه حبه قند»
9 کاروانی دلشکسته میرسد
یکی از زیباترین، گریهدارترین، غریبانهترین و سوزناکترین نوحههای جهان و البته از نوحههای غریب و گمنامِ حسین فخری. سال اجرا گویا ۸۱ است. این را باید بنشینیم با هم خوب گریه کنیم. برای مادرم هم پخشش کردم، زار زد.
کاروانی دلشکسته میرسد
سوگواران است و خسته میرسد
غمزده میآید از راهی گران
بانگ غم میآید از این کاروان
دانلود «کاروان» حسین فخری
10 حبیبی حسین سلیل الرسول
یک نوحۀ عربی زیبا و بسیار غمگین، که فخری بسیار سعی میکند گریه نکند. البته در بیشتر نوحه موفق میشود. متن این نوحه نیز بهگمانم قدیمی است، بیشتر هم عاشقانه و مدح است تا مرثیه و سوگواری.
حبیبی حسین سلیل الرسول
فؤاد علی وروح البتول
لقد لامنی لائم العاشقین
بأنی جننت جنون الفطین
فقلت وفی القلب شوق کمین
بلى قد جننت بحب الحسین
دانلود «حبیبی حسین» حسین فخری
11 اربعین آمد
یک نوحۀ فارسی زیبا که فخری بسیار سعی میکند گریه نکند؛ ولی اصلا موفق نمیشود.
اربعین آمد و زینب به ملاقات آمد
بهر دیدار حسین با چه مکافات آمد
اربعین آمد و خواهر به عزا میآید
دختر شیر خدا کرببلا میآید
دانلود «اربعین آمد» حسین فخری
12 چون میروی تشنه تنها سوی میدان
یک نوحۀ عربی فارسی. شاید شروعش بهنظر گوشِ فارسی خوشایند نباشد، ولی از نیمهاش بسیار زیبا شود بسیار هم کوتاه است. من خودم نمیفهمم عربیش را.
چون میروی تشنه تنها سوی میدان
بنگر چگونه میرود از پیکر من جان
خوش میروی میدان، جانت به قربانت
خورشید و مه کرده خجل، این چهر تابانت
دانلود «چون میروی تشنه...» حسین فخری
13 دیده بگشا به روی من، نیمهجانم علی اصغر
از نوحههای بسیار زیبا، لطیف، و گمنام فخری با ساختاری دقیق و محکم در سبک.
دانلود «دیده بگشا به روی من» حسین فخری
دیده بگشا به روی من، نیمهجانم علی اصغر!
چه شد آن غنچۀ لبخند به لبت ای گل پرپر؟
از عطش طفل صغیرم رمقی در تو نمانده
کینۀ خصم چه داغی به دل من بنشانده
مادر زار تو اشک غم به رخسار فشانده
لب خشک تو زند بر دل من شعلۀ آذر
این نوحه و دو نوحۀ بعدی بهنظر برای پایان دهه هشتاد به بعد میآیند.
14 چونکه خنجر بر حنجری آمد
از نوحههای بسیار زیبا و معروف حسین فخری، با اجرا و ملودیِ بسیار درخشان. حاجمید اولینبار به من معرفیش کرد گفت روی همین سبک برای امام سجاد ترانه بنویسم. خلاصه اگر حسین فخری مداح نبود و رسما خواننده یا آهنگساز یاحداقل فرانسوی بود!
چون که خنجر بر حنجری آمد
ناله از قلب خواهری آمد
بر زمین افتاده تنی گلگون
از دم تیر و نیزهها پرخون
رو سوی مقتل خواهری محزون
سوی یک نعش بیسری آمد
دانلود «چونکه خنجر بر حنجری آمد» حسین فخری
15 شیعه زن به سر ز ره وفا
یک کار فوقالعاده (شاید کار درستی نباشد در هر پاراگراف از نوحهها تعریف کنم! ولی چهکنم؟!)
ساختار شعرش یادآور شعرهای قدیمی نوحههای آن منطقه است، ولی ملودیاش بهنظرم خیلی خاص و متفاوت است. کمی هم شبیه یکی از ملودیهای نصرتفاتحعلیخان است. فرانسوی که هیچ، قطعا حتی اگر پاکستانی هم بود با نصرت کنسرت مشترک ... بگذریم.
شیعه زن به سر ز ره وفا
به عزای نوگل مصطفی
که بریده شمر لعین، ز کین
سر آنجناب را از قفا
دانلود «شیعه زن به سر» حسین فخری
پ ن: تحقیق کردم، نظر اول درست بود، این کار بازخوانیِ یکی از نوحههای قدیمی «ناخدا عباس دریانورد» است. یک اجرای همراه باموسیقی از ایمان میرشکاری هم گوش دادم. قطعا فخری حتی در لحن و ملودی هم بینظر اجرا کرده. در وبلاگی دیدم بالای این نوحه نوشته «راک هندی». (این راک ربطی به آن راک ندارد!) راک و راک هندی از گوشههای دستگاه ماهور در موسیقی ردیفدستگاهی خودمان است. دیدنِ نام «هندی» تازه ذهن مرا درباره شباهت زیاد این نغمه با آن نغمۀ نصرتفاتحعلیخان روشن کرد.[9]
پ ن 2: طی تحقیق کاملتری نسخۀ کاملتری از این نوحه را در اینترنت یافتم. گویا همان جلسه هم هست ولی توسط کس دیگری ضبط شده. گویا برای سال ۹۰ . به نظرم همان نسخۀ قبلی از لحاظ کیفیت ضبط و صوت باصفاتر است. ولی این فایل را هم میگذارم، چون در این فایل بخشی از شعر سعدی هم هست: «بلغ العلی بکماله...» و همچنین بخش تخلص نوحه به نام ناخدا.
دانلود «شیعه زن به سر» حسین فخری
16 حسین ای گمشدهام، ای رودم ای رود
این قطعه ظاهرا قدیمیاست (شاید دهه هفتاد) و دو نوحۀ کوتاه بسیار بسیار جالب دارد. احتمالا از نوحههای قدیمی بوشهری یا خرمشهری است. اولی «نونهال من بیا» است، دومی که خیلی سوزناکتر و کوتاهتر است «حسین ای گمشدهام، ای رودم ای رود» است. این دو نوحه خیلی جالباند! هم زیبا هم جالب. هم در ملودی، هم شعر و هم در نوع مشارکت سینهزنان در خواندن نوحه. کاش لااقل نسخۀ کاملتری از این نوحۀ دومی پیدا کنیم.
بخشی از شعر نوحۀ اول:
نونهالِ من بیا تا همچو گل بویت کنم
این دم آخر نظر بر روی و گیسویت کنم
همچو نور از دیدهام ای نور چشمانم مرو
تا ز مژگان شانهای بر سنبل مویت کنم
دانلود «نونهال من بیا» حسین فخری
پ ن: بعدا این خاطرۀ « حاج صادق آهنگران» از شهادت «شهید سید حسین علمالهدی» را دیدم: «همان شب شهادت حسین جمع شدیم و برای عرض تسلیت به منزل پدری او رفتیم.پدر حسین به رحمت خدا رفته بود اما مادرش در قید حیات و از زنانی بود که در عین حالی که حجب و حیای بسیار زیادی داشت یکی از شجاع ترین زنان اهواز به شمار می رفت.با وجود چنین شخصیتی که حتی در بین مردان هم دیده نمی شد او آن شب ناله ی حسینم گم شد ای رودم ای رود سر داده بود. آن شب وقتی این نوا را با سوز ناله می کرد چنان ولوله ای به پا شد که هر کس آنجا بود از زن و مرد و پیر و جوان و با هر مقام و منصب گریه سر داد. فضای عجیبی شده بود. مادر حسین می خواند و همه زار میزدند. »
17 این سر پر زخون ببین کنار مصطفی
یک بازخوانی موفق از نوحههای بوشهری بخشو. دو نوحه دارد، من دومی را با صدای بخشو گوش کردهام. دقت بفرمایید که در اینگونه نوحهها بر غلظت لهجۀ جنوبیاش میافزاید. برای مثال این نوحه رامقایسه کنید با نوحۀ «دیده بگشا» یا نوحۀ بعدی. الحق و الانصاف فخری بهترین ادامهدهندۀ هنر بخشو است.
این سر پر زخون ببین کنار مصطفی
جسم شریفش به زمین سرش به نیزهها
هر چه به جسمت نگرم ای شه سر جدا
زخم تنت بود فزون از ستارهها
دانلود «ای شیعه بر سر زن ماه ماتم از نو بهپا شد» حسین فخری
18 من برای خدا دستهگل میبرم
یکی از نوحههای بسیار زیبایی که محرم امسال (۹۳) توسط آقای فخری اجرا شده است. چقدر مطلع شعرش هم زیباست. کلا شعرش خوب است.
من برای خدا دستهگل میبرم
باشد این دستهگل غنچۀ پرپرم
هدیۀ داورم خنده کن اصغرم
چهرۀ لالهگون میپسندد خدا
حنجر غرقه خون میپسندد خدا
دانلود «دستهگل» حسین فخری
19 زینبم خود را به تسلیم و رضا آماده کن
این هم از نوحههای خوب امسال است.
زینبم خود را به تسلیم و رضا آماده کن
خویش را بر یاری خون خدا آماده کن
عهد کردی در غم و شادی شوی با من شریک...
(مصرع بعدیش واقعا نامفهوم است!)
دانلود «زینبم» حسین فخری
20 کجایید ای شهیدان خدایی
این هم از اجراهای محرم۹۳ است و با شعر کامل مولوی.
دانلود «کجایید ای شهیدان خدایی» حسین فخری
[1] برخلاف مداحان جوان و سوسول تهرانی که از اولین روزی که در نوجوانی اشتباهاً با میکروفون هیئت تنها ماندهاند، فیلمهایشان را خودشان سریعاً در پاساژ مهستان توزیع کردهاند!
[2] همانطور که گفتیم خوبی کویتیپور این است که حداقل وقتی به عرصۀ انتشار آلبوم وارد شد، بیشتر ملودیها را با کمک آهنگساز تغییر داد. من ایشان را هم بسیار دوست میدارم. اینجا منظور نبوغ و همت هنری است البته. بالاخره خیلی به موسیقی مذهبی خدمت کرده است. و این بهجز خدمتی است که امثال او و فخری و آهنگران در دوران جنگ به «ایران» کردند. دم هر هنرمندی که در دوران دفاع مقدس برای وطنش کار کرد گرم، چه آهنگساز و خواننده، چه مداح، ولی این ملودیها و نغمات بود که مقابل موشکهای جنگی بعثی و موشکهای تبلیغاتی آمریکا سپر بود. ایرانیان یاحسین گویان صدام را بیرون انداختند.
[3] چهبسا کریمی این را هم از جنوبیها درس گرفته باشد
[4] البته که فریادِ بهجا، بهجاست!
[5] احتمال میدهم ملودیش هم از خودش باشد. توضیح: برای این شعر مولوی دو ملودی معروف داریم. یکی که برای کامکارهاست و شاهکار است و این که معلوم نیست توسط که ساخته شده ولی همین بیشتر در هیئتها استفاده میشود
[6] همان که اولش با تقلید لهجۀ ترکیِ نریمان «حوسین حوسین» بود و الآن از اوپس اوپس هم گذشته
[7] مثلا در موضوع کویتیپور، که گفتیم در ذات صدا و فرهنگ بسیار هم شبیه هم بودند جبراً، هرچه جلو آمدیم تمایز بیشتر شد
[8] همانطور که میدانید «زیارت ناحیۀ مقدسه» از خاصترین زیارات مروی از معصومین است و بیشک سوگوارانهترینشان. این بهجز اهمیتهای زیباییشناسانه این اثر است که البته در مقابل شدت اندوه مهم نیستند. این زیارت متن سخن و سوگواریِ امام زمان (عج) خطاب به امام حسین و شهدای کربلاست. درمورد زیارت ناحیه حرف زیاد دارم که در جای خود انشاءالله خواهم گفت. کمترین چیزی که اکنون میتوان گفت این است که این زیارت هرجایی و در هر شرایطی خوانده نمیشود.
[9] آن نغمه را در آهنگ «هالکا»ی نصرت شنیده بودم و قبلا هم در وبلاگ گذاشتهام (هالکا نصرت فاتح علی و دیگر کارهایش و مطالبی دربارهاش)
نویسنده: حسن صنوبری